فهرست مطالب

مجله علوم دانشگاه تهران
سال سی و یکم شماره 2 (امرداد 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/05/01
  • تعداد عناوین: 16
|
  • ژئوشیمی و پترولوژی سنگ های آتشفشانی جنوب دانسفهان و جنوب کرج، ماگماتیسم همزمان جزایر قوسی و درون صفحه ای
    محمدرضا قربانی* صفحات 0-0
    ژیوشیمی سنگ های آتشفشانی بازیک- حدواسط جنوب دانسفهان و جنوب کرج، وجود دو سری با ترکیب متمایز را نشان می دهد. سنگ های بازیک جنوب دانسفهان فقیر از ‏تیتانیم بوده (سری LT)، دارای ویژگی کالک آلکالن شاخص سنگ های آتشفشانی جزایر قوسی است و سنگ های بازیک جنوب کرج غنی از تیتانیم (سری HT) و نسبتا الکالن بوده، مشخصه سنگ های آتشفشانی جزایر اقیانوسی است. اختصاصات سری LT عبارتند از: فراوانی های پایین عناصر با قدرت میدان بالا (HFSE) همچون Ta, Nb, Ti و فراوانی بسیار بالای عناصر لیتوفیل درشت یون (LILE) همچون K, Ba, Sr. این مشخصات با منتسب نمودن سنگ های آتشفشانی سری LT به فرورانش لبه اقیانوسی نیوتتیس به سمت شمال در ایوسن هماهنگ می باشد. بدینترتیب سنگ های سری LT محصول ماگماتیسم یک گوه گوشته لیتوسفری متاسوماتیسم شده، است. سیالات آزاد شده از لبه اقیانوسی فرورونده نیوتتیس سبب این متاسوماتیسم بوده اند. از طرف دیگر سنگ های آتشفشانی هم سن و نسبتا بازیک بدست آمده از جنوب کرج، سری HT، نشانه هایی از یک گوشته منشاء عمیق تر داراست. این سنگ ها نسبت به سنگ های آتشفشانی جنوب دانسفهان، از عناصرنادر بویژه Nb و Ta غنی هستند. الگوها و فراوانی های عناصرنادر سنگ های آتشفشانی جنوب کرج شبیه بازالت های جزایر اقیانوسی است و احتمالا گواهی بر دخالت گوشته استنوسفری (پلوم) می باشد.
    کلیدواژگان: جزایر اقیانوسی، جزایر قوسی، دانسفهان، ژئوشیمی عناصرنادر، کرج، نئوتتیس
  • نصراله عباسی* صفحات 1-20

    سازند سرخ بالایی در غرب روستای مشمپا (غرب استان زنجان) به ضخامت 5/276شامل توال رسوبی ماسه سنگ، سیلتستون و مارن می باشد که در لایه های تخریبی این توالی آثار فسیل ردپای پرندگان به فراوانی یافت می شوند. دو نمونه از اثرجنس
    Antarctichnus Covacevich & Lamperein 1970 که مربوط به ردپای پرندگان
    چهار انگشتی اند، اثر حرکتی خاص و برخاستن (take off) از زمین را نشان می دهند. پرندگان اثر ساز به گونه ای حرکت کرده اند که انگشت میانی پای خود را بر روی رسوبات کشیده و اثر شیار طویل و ممتد در جلوی ردپا ایجاد کرده اند. در اثر فسیل برخاستن نیز پدیده کشیده شدن انگشت بر روی رسوب وجود دارد، ولی پرنده جهت تامین نیروی بالابرنده مورد نیاز، مسافتی را بطور شتابدار دویده است. در یکی از مسیرها، سرعت و شتاب دویدن پرنده برای برخاستن به ترتیب cm/s 16 و شتاب 2 cm/s25 محاسبه گردید. به نظر می رسد، این پرندگان برای تامین نیروی بالا برنده (Lift) مورد نیاز برای برخاستن از زمین، از نیروی فشارشی و جهشی پا نیز کمک گرفته اند.
    سازند سرخ بالایی در غرب روستای مشمپا (غرب استان زنجان) به ضخامت 5/276شامل توال رسوبی ماسه سنگ، سیلتستون و مارن می باشد که در لایه های تخریبی این توالی آثار فسیل ردپای پرندگان به فراوانی یافت می شوند. دو نمونه از اثرجنس
    Antarctichnus Covacevich & Lamperein 1970 که مربوط به ردپای پرندگان
    چهار انگشتی اند، اثر حرکتی خاص و برخاستن (take off) از زمین را نشان می دهند. پرندگان اثر ساز به گونه ای حرکت کرده اند که انگشت میانی پای خود را بر روی رسوبات کشیده و اثر شیار طویل و ممتد در جلوی ردپا ایجاد کرده اند. در اثر فسیل برخاستن نیز پدیده کشیده شدن انگشت بر روی رسوب وجود دارد، ولی پرنده جهت تامین نیروی بالابرنده مورد نیاز، مسافتی را بطور شتابدار دویده است. در یکی از مسیرها، سرعت و شتاب دویدن پرنده برای برخاستن به ترتیب cm/s 16 و شتاب 2 cm/s25 محاسبه گردید. به نظر می رسد، این پرندگان برای تامین نیروی بالا برنده (Lift) مورد نیاز برای برخاستن از زمین، از نیروی فشارشی و جهشی پا نیز کمک گرفته اند.

    کلیدواژگان: ایران، ایکنولوژی، ردپای پرندگان، زنجان، سازند سرخ بالایی، میوسن
  • سید محمود فاطمی عقدا*، جعفر غیومیان، محمد تشنه لب، عقیل اشقلی فراهانی صفحات 43-64

    منطقه رودبار به دلیل تنوع لیتولوژیکی و شرایط محیطی مانند شیب، بارندگی، پتانسیل بالای زلزله و... منطقه ای مستعد لغزش است. جهت بررسی خطر زمین لغزش در منطقه، عوامل موثر در وقوع لغزش با استفاده از اطلاعات موجود وتکمیل اطلاعات توسط برداشت های صحرایی و تجزیه و تحلیل آنها مشخص گردید. نتایج حاصله رقومی و در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (Geographic Information System) ذخیره گردیدند. سپس با استفاده از سیستم منطق فازی این اطلاعات تجزیه و تحلیل شده و خطر زمین لغزش برای منطقه محاسبه گردید. نتایج حاصله در سیستم AutoCAD به صورت نقشه پتانسیل خطر زمین لغزش تهیه و ارایه شده است. نقشه های تهیه شده شامل نقشه های خطر لغزش های خاکی و سنگی و نیز نقشه ریزش ها و واژگونی های سنگی است. نتایج حاصله بیانگر وقوع 30/68 درصد از زمین لغزش ها در سطحی برابر با 79/44 درصد در منطقه هستند. همچنین تراکم زمین لغزش ها در رده های با خطر بالا بسیار بیشتر از مقدار آن در رده های خطر پایین است. از ویژگی های این روش استفاده از قوانینی است که بر پایه دانش شخص خبره هستند و لذا نتایج بهتری را به دست می دهند.

    کلیدواژگان: پهنه بندی، زمین لغزش، منطق فازی، منطقه رودبار
  • علی کنعانیان، کیمیا کلانتری، عباس آسیابانها* صفحات 65-87

    سنگ های آتشفشانی پالیوژن البرز در شمال شرق روستای زرجه بستان (اطراف قزوین) یک توالی آتشفشانی متشکل از یازده روانه استراتویید با ترکیب تراکی آندزیت تا تراکی آندزیت بازالتی و بافت پرفیری را تشکیل می دهند که به صورت متناوب با طبقات پالیوسل قرار گرفته اند. شواهد پتروگرافی در گدازه ها از قبیل وجود بافت غربالی و زونینگ در فنوکریست های پلاژیوکلاز و وجود فنوکریست های با حاشیه گرد شده نشانه عدم تعادل بلورهای از قبل موجود با ماگمای جدید الورود است. داده های ژیوشیمیایی حاکی از متحول تر شدن ماگمای سازنده گدازه های منطقه از قاعده به سمت راس توالی می باشد، به طوری که در قسمت فوقانی بر فراوانی عناصر ناسازگار افزوده و از فراوانی عناصر سازگار کاسته می شود. این تغییرات کاملا هماهنگ با تغییر فراوانی مدال کانی های تشکیل دهنده سنگ ها می باشد.

    کلیدواژگان: بافت غربالی، پالئوژن، تحول ماگمایی، توالی آتشفشانی، قزوین
  • فرشته سجادی، حسین پرتوآذر، نوشین مهربان* صفحات 89-116

    سنگهای پالیوزوییک بالایی در دره مارسلان، در 28 کیلومتری شمال شرق لوشان، شمال سنگرود، برونزد دارند. مطالعه لیتوستراتیگرافی و بیوستراتیگرافی نهشته های پرمین در برش مارسلان منجر به شناسایی 57 گونه فرامینیفرا (متعلق به 37 جنس) و 8 جنس و گونه از جلبک ها شده است. همچنین سه سازند، هفت لیتوزون و بر اساس گسترش چینه شناسی میکروفسیلهای فرامینیفرا سه بیوزون تجمعی در رسوبات مربوطه، شناسایی شده است.
    واحدهای سنگی مربوط به پرمین از قدیم به جدید شامل: 1) سازند دورود (آسلین- ساکمارین) شامل 225 متر کنگلومرای قاعده ای، ماسه سنگ قرمز، سنگ آهک انکوییدی، سیلتستون و شیل است (قابل تقسیم به سه لیتوزون) و با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند خاشاچال (به سن کربونیفرمیانی) قرار دارد. 2) سازند روته (مرغابین) به ضخامت 364 متر، شامل آهکهای صخره ساز (قابل تقسیم به به دو لیتوزون) که با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند دورود قرار دارد. 3) سازند نسن (جلفین پیشین) شامل 140 متر سنگ آهک مارنی با بین لایه های شیلی (قابل تقسیم به دو لیتوزون) که با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند روته و با ناپیوستگی همشیب در زیر سازند الیکا (تریاس پیشین- میانی) قرار دارد. در منطقه مورد مطالعه وجود لایه هایی از لاتریت و بوکسیت مرز پرمین و تریاس را مشخص می کند. وجود این لایه ها نشان می دهد که برش مورد مطالعه در این زمان در منطقه با آب و هوای تقریبا گرم و مرطوب و نزدیک به عرض جغرافیایی30 درجه جنوبی قرار داشته است.

    کلیدواژگان: استراتیگرافی، پرمین، سازند دورود، سازند روته، سازند نسن، سنگرود، فرامینیفرا، مارسلان
  • غلامرضا فتوحی راد، دکتر صدرالدین امینی* صفحات 117-154

    در بخش شرقی یک مجموعه افیولیتی درمنطقه سولابست (جنوب شرق بیرجند) یک سری دگرگونی شامل اکلوژیت، شیست آبی، شیست آبی گارنت دار، آمفیبولیت، اپیدوت آمفیبولیت، شیست سبز و میکاشیست رخنمون یافته است. علاوه بر گدازه های بالشی بازالتی و چرت ها که به اکلوژیت و شیست آبی تحول یافته اند، اغلب توالی انباشتی گابرو تا دایکهای دیابازی ورقه ای روی آن نیز دگرگون شده است. این دگرگونی درحد رخساره دگرگونی پرهنیت- اکتینولیت(زیر رخساره شیست سبز) تا رخساره شیست سبز می باشد. وجود میکروفسیل اوربیتوییدس درسنگ آهکهای میکریتی داخل مجموعه افیولیتی، نشان دهنده سن جایگزینی ماستریشتین برای مجموعه افیولیتی است.
    نتایج ترموبارومتری اکلوژیت ها که توسط برنامه کامپیوتری ترموکالک هلند و پاول (1998; version 3.1, 2001) و با استفاده از نتایج تجزیه میکروپروب بدست آمده است، نشان می دهدکه پیک دمای اکلوژیت های منطقه سولابست از 496 تا 592 درجه سانتیگراد و پیک فشار آنها از 0/22 کیلوبار تا 4/26 کیلوبار است. دگرگونی پسرونده رخساره اپیدوت آمفیبولیت در این اکلوژیت ها بین دماهای 469 تا 592 درجه سانتیگراد و فشارهای 1/5 تا 4/7 کیلوبار انجام گرفته است. شواهد بافتی و نیز نتایج آنالیر ها نشان می دهد که مرحله دوم دگرگونی در هنگام بالا آمدن این سنگها انجام شده است. از طرفی نتایج آنالیزها، شواهد بافتی و بخصوص نمودارهای منطقه بندی گارنتها و تلفیق آنها با شواهد صحرایی نشان می دهد که دگرگونی پیشرونده از نوع دگرگونی ناحیه ای دیناموترمال بوده که ضمن عملکرد یک فرآیند فرورانش انجام شده است.
    همراهی اکلوژیت ها در منطقه مورد مطالعه با شیست های آبی،آمفیبولیت ها و گارنت آمفیبولیت ها در بخش شرقی یک مجموعه افیولیتی و تلفیق نتایج آزمایشگاهی و صحرایی حاکی از عملکرد یک فرآیند فرورانش به سن کرتاسه فوقانی در منطقه مورد مطالعه و در نتیجه در شرق ایران است که در مرحله بعد با فرآیند راندگی طی برخورد دو بلوک لوت و هلمند، دنبال شده است.

    کلیدواژگان: افیولیت، اکلوژیت، بیرجند، ژئوترموبارومتری، سولابست
  • حسام آلوکی بختیاری، علی محمد باقری* صفحات 155-166

    تخمین پارامترهای پتروفیزیکی مخزن شامل تخلخل، اشباع شدگی و تراوایی اولین و مهمترین گام در ارزیابی صحیح مخزن و مدلسازی مخازن می باشد.تخلخل و اشباع شدگی را می توان از نمودارهای خام پتروفیزیکی و همچنین آزمایشات مغزه تعیین نمود، در حالیکه تراوایی فقط به طور مستقیم از نتایج آزمایشات مغزه تعیین می شود. از آنجاییکه به دلیل مسایل اقتصادی و فنی امکان مغزه گیری در تمامی چاه های یک میدان و یا حتی بطور کامل در طول یک چاه میسر نیست لذا تخمین تراوایی با استفاده از داده های مغزه و نمودارهای پتروفیزیکی ضروری است.
    در این مطالعه از منطق فازی به عنوان یک رهیافت جدید و نیرومند در تخمین تراوایی از نمودارهای پتروفیزیکی در یکی از مخازن ناهمگون کشور استفاده شده است.

    کلیدواژگان: امکان فازی، تابع عضویت، منطق فازی
  • سید علی آزرم سا، علی رضا مجتهدی* صفحات 167-180

    مطالعه و شناخت دقیق جزرومد، به دلیل تاثیری که در حل مسایل ناوبری دریایی، شیلات، مدیریت بنادر و... دارد، موضوعی دارای اهمیت است. یکی از روش های بررسی جزرومد، آنالیز هارمونیک جزرومد است. آنالیز هارمونیک جزرومد بر اساس سری فوریه انجام می شود و یکی از بهترین روش ها برای پردازش آن استفاده از روش حداقل مربعات است. یکی از نرم افزارهای جزرومدی که بر اساس این روش عمل می کند، نرم افزار IOS است.
    به دلیل هزینه بر بودن و زمان بری ثبت تغییرات تراز آب و عدم وجود داده ی مشاهداتی کافی در بسیاری از مناطق دریایی به ویژه در کشور ما و هم چنین وجود نقصان در بسیاری از داده های ثبت شده، تعیین تاثیر طول دوره آماری داده های جزرومدی و نیز نقص در داده های جزرومدی بر صحت نتایج آنالیز و پیش بینی های جزرومدی ضروری است. هدف ما در این مقاله، تعیین میزان دقت و صحت آنالیزها و پیش بینی های جزرومدی در منطقه دریایی بوشهر است که با داده های محدود صورت می گیرد و برای این منظوراز نرم افزار جزرومدی IOS استفاده می شود.
    به این منظور، داده های ساعت به ساعت پنج ایستگاه مختلف با دوره های آماری متفاوت از 13 ساعت تا 30 روز، به عنوان ورودی های نرم افزار IOS مورد استفاده قرار گرفته است. سپس، با انجام آنالیز حساسیت و با مقایسه ی نتایج حاصل از پیش بینی های جزرومدی در هر حالت با داده های مشاهداتی، در مورد صحت و دقت اطلاعات خروجی نتیجه گیری شده است.
    همچنین، با توجه به این که گاهی اوقات در چند ساعت از یک روز، داده مشاهداتی وجود ندارد و یا در برخی روزها، ممکن است قرایت جزرومدی وجود نداشته باشد، تاثیر نقص در داده ها بر نتایج این نرم افزار مورد بررسی قرار می گیرد.

    کلیدواژگان: ایران، آنالیز کمترین مربعات، بوشهر، جزرومد، سری فوریه
  • مرتضی طبائی، حسین وزیری مقدم، عبدالمجید رشیدی* صفحات 181-197

    در این تحقیق دو برش در نواحی بروجن و سمیرم مورد مطالعه قرار گرفته است. برش اول در 35 کیلومتری جنوب غرب بروجن، روستای وستگان قرار دارد. در این برش سازند گورپی شامل مارن و شیل های سبز و خاکستری با میان لایه هایی از شیل های تیره بوده و سازند تاربور از آهکهای ماسه ای ریپل مارک دار، تناوبی از مارن و آهکهای ماسه ای و آهکهای رودیست دار در پا یین و سپس تناوبی از مارن وشیل های قرمز و سبز رنگ با میان لایه هایی از ماسه سنگ و کنگلومرا و آهک های ضخیم لایه در بالا تشکیل گردیده است. برش دوم در ناحیه سمیرم قرار دارد. این برش از سازند گورپی شامل مارن و شیل های روشن و خاکستری و سازند تاربور از آهکهای مارنی برنگ روشن و میان لایه هایی از شیل و مارن و آهکهای ضخیم لایه و صخره ای تشکیل می گردد.
    بر اساس مطالعات انجام شده بر روی رسوبات بخش بالایی سازند گورپی وسازند تاربور در برشهای مورد مطالعه، بیوزونهایی به شرح زیر شناسایی گردیدند:بیوزون Globotruncana stuarti در بخشهای بالایی سازند گورپی، برش سمیرم و ساب زون ‍Palaeocystodinium golzowense در بخشهای بالایی سازند گورپی برش بروجن که سن ماستریشتین زیرین را نشان می دهد.
    بیوزون Omphalocyclus-Siderolites در رسوبات سازند تاربور در برش سمیرم و بیوزون
    Omphalocyclus - Loftusiaدر رسوبات سازند تاربور در برش بروجن که سن آنها ماستریشتین بالایی می باشد.
    علاوه بر فرامینیفرها که به منظور بیواستراتیگرافی از آنها استفاده شد، مقداری نمونه بیشتر به منظور مطالعه پالینومورفهای آماده سازی گردید که منجر به شناسایی 5 جنس و 6 گونه از سیست داینوفلاژله ها و 12 گونه از اسپوروپولنها گردید.

    کلیدواژگان: بیواستراتیگرافی، پالینومورف، زاگرس، سازند تاربور، سازند گورپی، فرامینیفر، کرتاسه
  • سید علی معلمی، مسعود لطف پور، محمد حسین آدابی، عباس صادقی* صفحات 199-228

    سنگهای کربناته سازند دالان به عنوان بزرگترین مخزن گاز دار در منطقه زاگرس و خلیج فارس به شمار می رود. این سازند ما بین سازندهای تخریبی فراقان در پایین و کربناته کنگان در بالا قرار گرفته است. مطالعات میکروفاسیس و رسوب شناسی نشان می دهد که گسترش رخساره های مخزنی (به ویژه اوولیتی) این سازند عمدتا به واحد دالان بالایی محدود می شود. 5 کمربند رخساره ای مربوط به یک پلاتفرم بزرگ کربناته از نوع رمپ (homoclinal ramp with barrier type) در چارچوب 9گروه رخساره ای مختلف شناسایی شده است که به ترتیب شامل ناحیه سبخایی، پهنه های کشندی، محیطهای بسته لاگونی، تپه های سدی اوولیتی تا بیوکلاستی با خصوصیات مخزنی و بخشهای دریای باز پلاتفرم کربناته (outer ramp) است. رخساره های فوق با ویژگیهای رسوب شناسی و دیاژنتیکی متفاوتی درنواحی کوه سورمه وکوه دنا به طور مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفتند، بطوریکه مطالعات اخیر نشان می دهد که گسترش رخساره های شناسایی شده در نواحی فوق متفاوت می باشد که تحت تاثیر نوسانات حوضه ای بوده است. مطالعات چینه شناسی سکانسی منجر به شناسایی حداقل شش سکانس رسوبی از نوع دسته سوم و تعداد زیادی سیکلهای کوچک مقیاس یا پاراسکانس گردید. مرزهای بین سکانسی از انواع ناپیوستگیهای درجه اول و دوم می باشند که مرزهای زیرین و بالایی سازند دالان در این نواحی بیانگر دو ناپیوستگی از نوع اول می باشند. هر یک از سکانسهای رسوبی فوق در شرایط متفاوتی از نوسانات سطح آب دریا تشکیل شده اند، اما در مجموع از فاز های رسوبی پیشروی (TST) و سکون نسبی تا پسروی (HST) تشکیل شده اند. سکانسهای رسوبی موجود بیانگر تغییرات سطح آب دریا در مقیاس جهانی(eustatic) و فرونشست تدریجی حوضه در مقیاس ناحیه ای می باشند.

    کلیدواژگان: پلاتفرم کربناته، چینه شناسی سکانسی، زاگرس، سازند دالان، محیطهای رسوبی، میکروفاسیس
  • حسین رحیم پور بناب، زینب شریعتی نیا* صفحات 229-252

    تبخیری های پتاس دار مورد مطالعه با سن میوسن مربوط به سازند قرمز فوقانی بوده و در ناحیه جنوب سمنان در حاشیه شمال شرقی حوضه کویر بزرگ واقع هستند. این نهشته های نمک پتاس دار علاوه بر هالیت حاوی کانی های سیلویت، پلی هالیت، کارنالیت و به میزان کمتری سایر نمک های منیزیم-پتاسیم دار است. این تبخیریها را جزء گروه نمکهای پتاسیم- فقیر از منیزیم می توان طبقه بندی نمود.
    بافت های حاصل از رشد در سطح و کف شورابه (بافت های جناغی، اسکلتی و تجمعی) در کانی های هالیت و سیلویت حاکی از منشاء اولیه آنها می باشد و رشد در یک شورابه نسبتا کم عمق را نشان می دهند. این در حالی است که سایر کانی های پتاسیم دار مثل پلی هالیت، لانجبینیت و دانسیت (نمک های سولفاته پتاسیم-منیزیم) در طی دیاژنز (متیوریک تا دفنی کم عمق) تشکیل شده اند. میزان بالای برم در این رسوبات، پاراژنز کانی شناسی و پوشیده شدن نمکها توسط آهکهای دریایی حاکی از منشاء دریایی شورابه های والد این نهشته ها است. بر اساس این مطالعه می توان یک حوضه حاشیه ای دریایی با اقلیم بیابانی، همراه با سوبسیدانس کف حوضه، را برای محیط رسوبگذاری این تبخیریها در نظر گرفت.

    کلیدواژگان: ایران، پتاس، تبخیری، سازند قرمز فوقانی، سیلویت، سمنان
  • خامه چیان، ماشاالله، رحیمی، ابراهیم، لشکری پور، غلامرضا، سلوکی، حمید رضا* صفحات 253-268
  • آیتا بیجاری پور، ارسلان زینل زاده، محمدرضا کمالی* صفحات 269-282

    با افزایش نیازبه اکتشاف منابع جدید نفتی، توجه بسیاری از زمین شناسان نفت به سمت مسایل مربوط به تشکیل نفت ومهاجرت آن ازدیدگاه کمی وکیفی معطوف شده است وتاریخچهء شکل گیری هیدروکربنهای موجود دریک حوضه با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار می گیرد. مشاهدات سطحی موید این حقیقت است که رخساره های آلی درمقیاسهای متفاوتی از زمان و مکان درحال تغییر هستند که این مسئله خود به محیط و فرآیندهای رسوبی بستگی دارد.
    مطالعه مدل سازی سنگ منشاء بعنوان ابزار مهم جهت دستیابی به منابع نفت وگاز درکاهش ریسک اکتشاف نفت بشمار می آید. وجود سنگ منشاء بعنوان شرط لازم جهت هرگونه تجمع هیدروکربنی است و لذا آگاهی ازخواص سنگ منشاء بسیار حایز اهمیت می باشد.
    دانستن این نکته بسیار مهم است که هیدروکربن درکجا تولید شده، از چه سنگی مهاجرت کرده و خارج گردیده است. بیشتر مطالعات درحال حاضر برروی فرآیندهای فیزیکو شیمیایی موثر درتولید هیدروکربن، میزان، کیفیت و پراکندگی مادهء آلی موجود درسنگ منشاء متمرکز گردیده است. بنابراین جهت بازسازی شرایط حاکم بر رسوبات در زمان رسوبگذاری و پس از آن، بهره مندی از روش مدلسازی سودمند می باشد. بر مبنای مطالعه به روش مدلسازی با بهره گیری از نرم افزار یک بعدیWinbury سازند گدوان درمحدودهء قبل از پنجره نفتزایی (مقادیر Ro بین 65/.-35/.) قرار می گیرد. عدم بلوغ مناسب سنگ منشاء گدوان با توجه به منحنی های تاریخچه تدفین و حرارتی آن بدلیل عمق تدفین کم و پایین بودن گرادیان زمین گرمایی منطقه مورد مطالعه می باشد.

    کلیدواژگان: بازسازی تاریخچه تدفین، سنگ منشاء گدوان، مدل سازی حرارتی، ناحیه فارس
  • محمد غفوری، صادق طریق ازلی* صفحات 283-302

    تونل کلات در انتهای راه آسفالته مشهد به کلات در قسمت شمال شرقی ناودیس کلات به طول 725 متر در سال 1367 بطور ناقص احداث شده است. در طی حفاری تونل به علت شرایط ساختاری بخشهایی از آن ریزش کرده است. مسیر تونل عمدتا از میان سنگ های ماسه سنگی، آهکی و مارنی کرتاسه فوقانی عبور می کند. هدف از این مقاله، بررسی تاثیر خصوصیات ژیومکانیکی و ویژگیهای ساختاری توده های سنگی مسیر تونل کلات در ارزیابی پایداری آن جهت تعریض می باشد. برآورد خصوصیات کمی و کیفی توده سنگ در برگیرنده تونل و رده بندی مهندسی آن با استفاده از سیستم های طبقه بندی ژیومکانیکی توده سنگ (RMR), شاخص مقاومت زمین شناسی (GSI) و شاخص کیفی تونل سازی در سنگ (Q) انجام شده است. به منظور تخمین پارامترهای مقاومتی توده سنگی (مانند مقاومت فشاری تک محوره توده سنگ، مقاومت کششی، مدول الاستیسیته توده سنگ و ثابت های هوک - بران) از معیار تجربی هوک - بران استفاده گردید. همچنین با توجه به خصوصیات ژیومکانیکی برای ارزیابی پایداری تونل جهت تعریض آن، روش عددی اجزا محدود بکار گرفته شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، مقاطع یک و سه بترتیب دارای بهترین و بدترین شرایط از نظر پایداری می باشند. برای انتخاب سیستم نگهدارنده مقاطع مختلف تونل در هنگام تعریض از شاخص های (RMR) و Q)) نیز استفاده شده است.

    کلیدواژگان: تحلیل عددی، تونل کلات، خصوصیات مقاومتی توده سنگ، شاخص مقاومت زمین شناسی
  • یعقوب لاسمی، حسین مصدق* صفحات 303-314

    واحد 2 سازند مبارک (تورنزین میانی)، در برش شهمیرزاد، در برگیرنده شیل وآهکهای نازک لایه است. در بخش بالایی توالی یاد شده پشته های گلی که در بردارنده رخساره های هسته (مدستون تا وکستون بیوکلاستی) و رخساره های دامنه (وکستون تا پکستون کرینوییدی) هستند، شناسایی
    شده اند. پشته ها با رخساره های پکستون تا گرینستون کرینوییدی (رخساره پوشاننده) پوشیده
    شده اند. رخساره های بخش زیرین پشته ها شیل/آهک های نازک لایه پلاژیک با میان لایه های آهک دوباره نهشته شده هستند. جای گیری پشته ها درمیان رخساره های ژرف تر و کم ژرفا، بودن اسکلت و خرده های اسکلتی دریای باز در آنها، رنگ تیره رخساره پشته گلی و رخساره های زیرین آن و نبودن جلبک سبز و اایید همگی نشاندهنده پدیدآمدن پشته های گلی در بالای شیب یک رمپ کربناته با انتهای پرشیب است. رخساره های پشته های گلی نشاندهنده یک چرخه رسوبی دسته چهارم، وابسته به بخش آغازین HST ، از یک سکانس رسوبی هستند

    کلیدواژگان: آهک دوباره نهشته شده، پشته گلی، چرخه رسوبی دسته چهارم، رمپ با انتهای پر شیب، سازند مبارک، سکانس رسوبی
  • نگاه ارجمندپور، حمیدرضا سیاه کوهی* صفحات 315-327

    فیلتر پیشگو در حوزه فرکانس _ مکان (F-X) تکنیکی برای کاهش نوفه های تصادفی از مقاطع
    لرزه ای است. با توجه به اینکه در حوزه فرکانس- مکان به ازای هر فرکانس ثابت، سیگنال در مقایسه با نوفه بصورت تابعی از x قابل پیشگویی است، از اینرو می توان از تیوری وینر برای طراحی فیلترهای مختلط پیشگو بر اساس کمترین مربعات استفاده کرد. خروجی چنین فیلتری بخش قابل پیش بینی داده های لرزه ای خواهد بود. بخش غیر قابل پیشگویی (یا همان نوفه های تصادفی) خروجی فیلتر دومی خواهد بود که با استفاده از ضرایب فیلتر پیشگو طراحی می شود و به فیلتر خطای پیشگویی معروف است. در این مطالعه برنامه کامپیوتری فیلترهای مختلط در محیط MATLAB تدوین و کارآیی آنها در حذف نوفه های همدوس از رکورد لرزه ای چشمه مشترک و حذف نوفه های تصادفی از مقطع لرزه ای نشان داده شد.

    کلیدواژگان: حذف نوفه، فیلتر فرکانس- مکان، فیلتر وینر، واهمامیخت پیشگو